حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟

ساخت وبلاگ
حکمت دوازدهم=============قرآن و خلقت آدم ------------------------------ از چاه شور اين جهان بر حبل قرآن زن دو دست كاى يوسف آخر بهر توست اين دلو در چاه آمده «حكيم سنايى غزنوى» چنان‏كه گذشت، زبان قرآن ايجازى، استعارى و رمزى است. هم‏چنين يادآور شديم كه: قرآن يك كتابى در خصوص علوم مربوط به‏ زيست شناسى، معدن شناسى، كيهان شناسى، تبيين تاريخ، و ساير علومى طبيعى نيست كه از آن توقع رود تا ريزه‏ كارى‏ هاى آن علوم را بازگو نمايد. به‏ همين جهت در مورد جزئيات خلقت جهان، چگونگى آغاز، تكثّر و تنوع حيات ؛ در اين دنيا و آن دنيا، به‏ طور صريح و قطعى نپرداخته است. بلكه به‏ نحو كلى اصل خلقت كاينات و پيدايى حيات و خلقت آدم را به‏ عنوان جزئى از آيات بى ‏شمار الهى قلم‏داد نموده و ادامه‏ ى موضوع را به‏ عهده‏ ى خود انسان وامى‏ گذارد. او را دعوت به‏ تفكر، آزمايش، تجربه و استنتاج مى ‏نمايد .از نوع نگرش قرآن نسبت به‏ پديده ‏هاى طبيعى، چنين دانسته مى‏ شود كه از ديد اين كتاب، فهم قانون حاكمم برطبيعت به‏ ذات خود نه كارى است خيلى مشكل، و نه افتخارى است بس بزرگ! فرض قرآن براين است كه بشر به‏ حكم غريزه سراغ علوم طبيعى مى‏ رود و به‏ نتايجى هم مى‏ رسد. از اين رو اين‏ كتاب شريف نخواسته خود را حول محور ذاتيات مشغول دارد. اين نشان از هدف‏مندى عالى و اعجاز آن است ؛ از يك‏ طرف خود را گرفتار مباحث پيش پا افتاده‏ ى مربوط به‏ اشياء نكرده، از ديگرسو، ضمن ايهام و كنايه، باب هرنوع بحث و گفتگو پيرامون موضوعات را باز گذاشته است. اگر قرآن روشى غير از آن‏چه دارد ؛ در پيش مى‏ گرفت، اولاً مشمول مرور زمان مى‏ گشت و نمى ‏توانست اثرات قطعى گذشت زمان بر خود را خنثى كند. ثانياً بر حجم آن افزوده مى‏ شد. كه خود موجبات نوعى عسر و حر حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 1:51

حکمت یازدهم============ پيدايش انسان ----------------------- از بشر تا انسان من از عدم زادم ترا، بر تخت بنهادم ترا آيينه‏ ى دادم ترا ، باشد كه با ما خو كنى «ديوان كبير» در فراخناى نامحدود كاينات «كره‏ ى كوچك آبى ‏رنگ» (كه به ‏اعتقاد دانشمندان علوم فضايى، بسيار شكننده و آسيب‏ پذير هم هست) به ‏دور ستاره‏ ى بزرگ‏ تر از خود مى‏ چرخد. اين كره كه بعد از "عطارد " و " زهره " سومين كره در صف سيارات هم‏خانواده قرار دارد، نام «زمين» به‏ خود گرفته است. سياره‏ ى جامد كه بيش‏ تر سطح آن را آب فرا گرفته و در لفافى از گاز پيچيده شده است. موجودات بى‏ شمارى روى آن زندگى مى‏ كنند كه بخشى از آن‏ ها در اعماق آب‏ ها به‏ سر مى ‏برند ؛ بخشى ديگر در قشر گازى آن پرواز مى ‏كنند ؛ دسته ‏ى سوم نيز در عمق اقيانوسى از گاز - برسطح زمين - مى‏ خزند، يا راه مى ‏روند ... يك نوع از آن‏ ها موجودى است كه با اندامِ برافراشته و قامتى مستقيم، متكى به ‏دوپاى خود، بر سطح زمين راه مى‏ رود. او كه ديرتر از همه ‏ى موجودات ديگر رسيده است، ادعای بیش تر از همه دارد و خود را سلطان بلامنازع ديگر موجودات و مالك مطلق اين سياره مى‏ داند ؛ همه‏ ى حرف‏ ها در مورد او، يا در پيوند با اقدامات او است ؛او كسى جز «حيوان متفكرى به ‏نام انسان» نيست .حقيقةً امروزه سرنوشت كره‏ ى آسيب‏ پذيرى موسوم به" زمين " و ديگر انواع حيات روى آن، به‏ دست او افتادهه است. بشر سال‏ ها قبل از آن‏ كه در اثر تلاش خود موفق به‏ پرواز با بال‏ هاى آهنى در سراسر جهان شود، خود را اشرف مخلوقات مى ‏دانست. سال ‏ها قبل از آن‏ كه بتواند با همنوع خود در آن طرف كره‏ ى زمين صحبت كند، احساسِ خداى گونه داشت ؛ حالا او قادر است دنياى بسيار كوچك داخل يك ذره را باز كند، قوانين حاكم حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 1:51

ارسطاطاليس (Aristotle) مجموعه برداشت‏ ها و نظرات افلاطون به ‏اندازه ‏ى دامنه ‏دار و گسترده بود كه يك‏پارچه ‏سازى آن براى شاگردانش كارى دشوار شد، چنان‏كه نتوانستند نظام يك‏پارچه ‏ى فلسفى حاوى ظنونات افلاطون به‏ وجود آورند، لذا از اين پس ميراث فكرى افلاطون بخش بخش گرديد و هريك از شاگردان براساس نبوغ شخصى بخشى از آن را اخذ كردند و پيش بردند : مثلاً "هرقليدس" شاعر (۳۸۸ - ۳۱۵ ، ق.م) فيلسوف يونانى، متولد پونتوس، در آسياى صغير، به‏ جنبه ‏ى شعرى آثار افلاطون پرداخت. گويند او به ‏علوم كيهانى نيز گرايش يافت و گردش زهره و عطارد را به ‏دور خورشيد كشف نمود. و نخستين‏ كس در تاريخ است كه اظهار داشت: زمين هر ۲۴ ساعت به ‏دور محور خود مى ‏چرخد . "سيئوسيپوس" بخشى ديگر را گرفت، ولى ارسطو كه به‏ دقت علمى و نظم و ترتيب علاقه ‏مند بود، جنبه ‏ى شعرى‏ء آثار افلاطون را از بين برد و تنها به ‏تعليمات عقلى توجه كرد، بدين‏سان (چنان‏كه ارباب فلسفه گويند) آثار ارسطو از عمق و الهام بى ‏نصيب ماند . «ارسطو» در خاندانى متولد شد كه نسل به ‏نسل به ‏حرفه ‏ى پزشكى اشتغال داشتند وى اهل آتن نبود، در استاگراى مقدونيه به ‏دنيا آمد. (۳۸۴ - ۳۲۲ ، ق. م) پدرش پزشك دربار پادشاه مقدونيه، آمونتاس، پدر فليپ و جد اسكندر كبير بود. ارسطو اغلب به‏ كاخ شاهى مى ‏رفت و از اين رو مستقيماً با سه ‏نسل از حكمرانان از نزديك آشنا شد. در سن هفده حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 123 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 23:33

طالس (Thales) در تاريخ فلسفه ، نخستين فيلسوفى كه به ‏ثبت رسيده " طالس " است . وى اهل "ميلتوس = يونانى " (ملطيه = عربى) در آسياى صغير بود و در نيمه ‏ى دوم قرن ششم قبل از ميلاد مى‏ زيست (۶۲۵ - ۵۴۵ ، ق.م) او را پدر فلسفه ‏ى يونانى و يكى از هفت حكيم دنياى قديم مى ‏شناسند . به ‏مناطق بسيارى از جمله مصر سفر كرد و در آن ‏جا هندسه آموخت و هندسه را به‏ يونان آورد . هندسه‏ ى كه در آن موقع در مصر رواج داشت ، تنها حاوى سلسله معلومات ابتدايى پيرامون مساحت اراضى بود ؛ ولى طالس آن را به ‏صورت علمى و نظرى در آورد . طالس براى جهان هستى نظامى قايل شد كه در عين سادگى تأثير شگرفى بر رشد افكار فلسفى داشت . از طالس آثارى مكتوب به‏ جا نمانده است ، گمانه ‏هاى او در مكتوبات حكماى متأخر منعكس است كه خلاصه ‏ى آن بدين قرار باشد : «فضاى محيط به‏ كره ‏ى سختى كه داراى سوراخ‏ هاى است منتهى مى ‏شود، آنسوى كره جز ماده ‏ى آتشين چيزى ديگرى وجود ندارد . آب دريا نصف زيرين كره ‏ى زمين را فرا گرفته است و هوا و ابر نيمه ‏ى بالايى آن را در بر دارد ، زمين بر آب است ، و داراى شكل استوانه‏ يى است كه عرضش سه برابر ارتفاعش باشد ، زندگى در آب پديد آمده است ، آب عنصر اساسى است كه عناصر ديگر از آن تكوين يافته است ، چون آب قابل تغيير است و به ‏هر شكلى در مى ‏آيد.»گويند طالس زمانى كه در مصر بود ارتفاع يكى از اهرام را به ‏طريق زير م حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 23:33

 پيشگفتار                                                             اسالب دعوت «اُدعُ الى سبيلِ ربّك بالحكمةِ والموعظةِالحسنة، و جادلهم بالّتى هى احسن.» «قرآن كريم، ۱۶ : ۱۲۵» «حكمت» از اوصاف الهى است (انّك انت العزيز الحكيم) آموزش حكمت مظهرى از تخلّق به‏ اخلاق اللّه است. و از خصايص راسخون در علم باشد ؛ همه‏ ى خير و خوبى ، يكجا در حكمت و فضيلت جمع است ؛ بدون حكمت به‏ هيچ جا نمى‏ رسيم . حكمت بر دو قسم است : «حكمت نظرى» و «حكمت عملى» حكمت نظرى «سيرى در بى‏ نهايت باشد.» و حكمت عملى «اقدامات بر پايه ‏ى حكمت نظرى در چارچوب وجدان اخلاقى و مصلحت دينى.» هرنوع دعوت به‏ مصلحت دينى بدون نظرداشت "حكمت" بى ‏حاصل است .گفتمان حاضر شمه‏ ى از حكمت نظرى است كه آن را مى‏ توان يك حلقه از زنجيره‏ ى پر شمار پرسش‏ ها و پاسخ‏ هاى دانست كه به‏ بلنداى عمر بشريت امتداد داشته و خواهد داشت . اين مختصر بر آن است تا عمق فكرى بشر در شناخت از خود و جهان پيرامون را به‏ آزمون گذارد. سعى بر آن است تا مباحثات مرتبط با واقعيات محسوس مطرح گردد و نقش مصلحت‏ انديشى دينى نيز در آن گنجانده شود ، تا بتواند در امر ارايه‏ ى پاسخ نسبت به‏ پرسمان دايمى وابسته به‏ ذات بشر مساعدت كند . بخش‏ هاى كتاب به‏ گونه‏ ى تنظيم شده كه هر بخش ، يك مينياتور از حقيقت واحد را تداعى كند . خواننده با مطالعه ‏ى هر بخش در فضاى جديدى قرار مى‏ گيرد حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 103 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 23:33

دفتر ما هم به نامت باز شد ================= سيد محمد رضا علوى ==========  از :  سرى مجموعه‏ ى  «دنياى عقلى»     --------------------------------------------    هستى  شناسى  -  1  ---------------------------------------------   یگانگی یا چندگانگی                                                 حقيقت                                                مصلحت             حكمت                                    مردان حقیقت ، پیشگامان جنبش روشنفکری افغانستان          استوانه های وحدت ملی افغانستان                                        کانون همبستگی روشنفکران افغانستان پیام ما :     دین، معرفت است ؛ نه فقاهت و تقلید. معرفت ، انسان وارسته و خودآگاه می خواهد (انسان کامل)  # در حالی که فقه انسان را متعبد و فرمانبردار می طلبد ؛ آن هم فرمانبرداری از کی ها ؟! ... فقط انسان بودن کافی است ؛ بیایید انسان شویم .                               یگانگی یا چندگانگی حکمت، مصلحت ، حقیقت؛ -      حقیقت چیست ؟ و در کدام نهفته است؟ -      حکمت ، یا تفکر عقلانی فلاسفه؟ -      فقه، یا مصلحت جاریه ی عامه؟ -     مکاشفه و شهود ، یا معرفت صوفیانه؟ -     یا جز این ها ... -     یا هریک به نوبه ی خود و درحد بضاعت حاوی رگه های ازحقیقت اند؟ -     آیا حکما و فقها و متصوفه و متکلمان ... (در عین نزاع بایگدیگر) ه حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 23:33

خلقت كاينات در شش روز در هفت آيه از قرآن كريم تصريح شده كه خداوند آسمان‏ ها، زمين و مابينهما را در شش روز خلق كرده است: «انّ ربّكم اللّه الذّى خلق السّموات والارض فى ‏ستّةِ ايامٍ ثم‏ استوى على العرش يُدبّرالامرَ ،۱۰ : ۳» اگر این سخن ابتکار خود قرآن بود می شد برای آن توجیهاتی از خود قرآن پیدا کرد مانند آن که دردو آیه می گوید یوم ربوبی مانند هزار سال است : «و انّ يوماً عند ربّك كالف سنةٍ ممّا تعدّون، ۲۲ : ۴۷» = يك روز در پيشگاه پروردگار تو مانند هزار سالى است كه شما مى‏ شماريد.- : «يدبّرالامر من‏ السّماء الى‏ الارض، ثمّ يعرج اليه فى‏ يومٍ كان مقداره الف سنةٍ ممّا تعدّون، ۳۵ :۵» = امور تدبير مى ‏شود از آسمان بسوى زمين (منظور از آسمان اراده‏ ى ربوبى است) سپس برمى ‏گردد بسوى خدا در روزى كه مقدارش (طولش) برابر با هزار سالى است كه شما مى ‏شماريد . در جاى ديگر يك "روز ربوبى" را برابر با پنجاه هزار سال دانسته است كه باز هم بيان تطويل است، نه از باب تدقيق: «فى يومٍ كان مقداره خمسين الف سنة، ۷۰ :۴» اما این ها نمی تواند پوشاننده ی این مطلب باشد که قرآن بیان خلقت شش روزه را مفهوما و منطوقا از "تورات" اخذ کرده است . با این تفاوت که تورات واقعاً به‏ ترتيب وارد مسايل مى ‏شود و در طول زمان حركت مى ‏كند، در حالى ‏كه، تنظيمات قرآن برابر سير منطقى تاريخ نيست. «شش روز خلقت» در صحف عبرانىموضوع خلقت كاي حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 72 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 23:33

خلقت كاينات در شش روزدر هفت آيه از قرآن كريم تصريح شده كه خداوند آسمان‏ ها، زمين و مابينهما را در شش روز خلق كرده است: «انّ ربّكم اللّه الذّى خلق السّموات والارض فى ‏ستّةِ ايامٍ ثم‏ استوى على العرش يُدبّرالامرَ ،۱۰ : ۳» اگر این سخن ابتکار خود قرآن بود می شد برای آن توجیهاتی از خود قرآن پیدا کرد مانند آن که دردو آیه می گوید یوم ربوبی مانند هزار سال است : «و انّ يوماً عند ربّك كالف سنةٍ ممّا تعدّون، ۲۲ : ۴۷» = يك روز در پيشگاه پروردگار تو مانند هزار سالى است كه شما مى‏ شماريد.- : «يدبّرالامر من‏ السّماء الى‏ الارض، ثمّ يعرج اليه فى‏ يومٍ كان مقداره الف سنةٍ ممّا تعدّون، ۳۵ :۵» = امور تدبير مى ‏ش حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : ادامه,حکمت,دهم, نویسنده : asiafekr بازدید : 231 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:29

ارسطاطاليس (Aristotle) مجموعه برداشت‏ ها و نظرات افلاطون به ‏اندازه ‏ى دامنه ‏دار و گسترده بود كه يك‏پارچه ‏سازى آن براى شاگردانش كارى دشوار شد، چنان‏كه نتوانستند نظام يك‏پارچه ‏ى فلسفى حاوى ظنونات افلاطون به‏ وجود آورند، لذا از اين پس ميراث فكرى افلاطون بخش بخش گرديد و هريك از شاگردان براساس نبوغ ش حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 263 تاريخ : دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت: 5:49

سقراط (Socrates) دانستيم كه هيچ يك از فيلسوفان پيش از " سقراط " اهل آتن نبودند " سقراط " نخستين فيلسوفى است كه از آتن برخاست (۴۷۰ - ۳۹۹ ، ق. م) واقع آن است كه از زمان " طالس " تا عصر سقراط به ‏مدتى بيش از يك قرن، اصول اساسى فلسفه تدوين شده بود و براى مهم‏ ترين پرسمان ‏هاى بشر، راه حل ‏هاى يافت آمده حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت حکمت چهاردهم / به كجا مى‏ رويم ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asiafekr بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت: 5:49